معنی الهه اتش
لغت نامه دهخدا
فارسی به آلمانی
Anfeuern, Feuer (n), Feuern, Anstecken, Beleuchten, Erhellen, Leicht, Licht (n), Schein (m)
فرهنگ معین
(اِ لا هِ) [ع.] (اِ.) مؤنث اله.
فرهنگ عمید
نیمهخدای مؤنث، ایزدبانو،
نام های ایرانی
دخترانه، در اعتقادات قدیم، نیمه خدایی که نماینده انواع خاص بوده و به صورت زنی تجسم می شده است
مترادف و متضاد زبان فارسی
اله، بت، ربالنوع، صنم
معادل ابجد
742